دوباره یاد خاطرات افتادم یاد حرفها :
یاد بکش جلو شالتو میگم
یاد دستتو بده نمیخوام حس کنی تنهایی
یاد یک بوس دیگه قول میدم آخریش باشه
یاد نگام کن ببینمت ، نبینم اشک تو چشمات جمع بشه ها
یاد دستای گرمی که تو دستام بود
یاد نگاهی که به نگاهم خیره میشد
یاد صدات که اسممو صدا میزدی
یاد عطری که همیشه میزدی
یاد دیوونه بازی های دونفره
ولی حالا چی ... حالا میبینی چه حالی دارم ... حالا بجای دستات تو دستام ی سیگار ... حالا به جای نگاه به چشمات دارم به عکست زل میزنم ... حالا بجای لبات ، اشکام لبامو میبوسن ... حالا بجای دیوونه بازی دونفره ، گریه کردنای یک نفره رو دارم ... حالا بجای بوی عطرت مست خاطره هات میشم ... حالا بجای بی تفاوت بودن نسبت به عاشقای دیگه ، گفتن جمله کاش پیشم بودی جایگزین کردم ... حالا بجای ما ، من که نه یک مرده هست ... یک مرده که دیگه متنفره از لحظه لحظه نفس کشیدنش بی تو
کاش یک روزی برگردی